نیکای هشت ماه و نیمه
نیکایی در حال دیدن تلویزیون که به خاطر مامان یه لبخند زورکی زده. ...
نویسنده :
نسرین
19:14
اولین مروارید
انار دونه دونه بچه ای دارم دردونه قشنگ و مهربونه انار دونه دونه سه چهار روز که بچه م گرفتار دندونه انار دونه دونه توی دهان بچه م یه گل زده جوونه گل نگو مرواریده مثل طلای سفیده ...
نویسنده :
نسرین
23:49
هشت ماهگی
نیکا جونم کارهای جدیدی که توی این چند روز یاد گرفتی: از دیروز کامل چهار دست و پا میری. از حالت چهار دست و پا بدون کمک به حالت نشسته میری وقتی یه آهنگ شاد میشنوی یا بهت میگیم سرسری سرتو تکون میدی . و نینای نای میکنی خخخخخخ وقتی که چیزی دستته و می افته با تعجب میگی اااااااا خلاصه اینکه شیرین کاریات داره شروع میشه عششقم ...
نویسنده :
نسرین
1:28
نیکا و روروئکش
اولین سیزده به در
نیکا جونم امسال 13 به در به کرج خونه عمو سیامک رفتیم و با هم به یه باغ خیلی خوشگل رفتیم .خیلی خوش گذشت شما هم خیلی خانوم بودی. اونجا همش توی روروئک آبتین بودی و دوست داشتی به خاطر همین وقتی برگشتیم با عیدیات برات یه روروئک خوشگل خریدیم . مبارکت باشه گلم . نیکایی اونجا بیشترش خواب بودی و همه عکسات این شکلیه. چون جمعیتمون زیاد بود مجبور شدم اینجوری عکس بگیرم خخخخخخخخخخخخخخخخخ اینم سفره ای که زنعمو و مهری خانوم زحمت کشیده بودن و تدارک دیده بودن . ...
نویسنده :
نسرین
21:34
مسافرررررررررت
نیکایی بالاخره جمعه 25 اسفند 91 رسید و ما آماده شدیم که به مسافرت بریم . شب به سمت فرودگاه امام خمینی حرکت کردیم و 7 صبح ساعت پروازمون بود که ساعت 9:30 به دبی رسیدیم. نیکا جونم اونجا خیلی دختر خوبی بودی و اذیت نکردی . اونجا چون از صبح تا شب بیرون می رفتیم و شما توی بغل خسته میشدی بابایی برات یه کالسکه خوشگل خرید و تو توش می خوابیدی.تا ششم فروردین دبی بودیم بلیط برگشتمون 6 ام ساعت 12 ظهر بود . اینجا فرودگاه امام خمینیه و تو در کنار نیلسون دروازه بان پرسپولیس (البته به نظر من نیلسون در کنار توئه گلم خخخخخخخخخخخخخ) &...
نویسنده :
نسرین
17:13