نیکای نازم

    ...

نیکا جونم تولد یکسالگیت مبارررررررررررررررررک امسال جشن  تولد نیکا جون با دختر دایی آیدا با هم برگزار شد. یه تولد کفشدوزکی که از دو هفته قبل با زندایی بیتا و آیدا جون مشغول تدارکاتش بودیم و خدا رو شکر عالی برگزار شد .(البته دایی فرشید و بابایی هم خییییییییییییییلی به ما کمک کردن )             ...

نیکا جون الان ده روزی میشه که بی کمک راه میری . و دوست داری همه جا سرک بکشی . صبح که از خواب بیدار میشی بعد از اون داستانهای قبلی (خاک گلدون و گلدون و ماکت مامان و...) یه سر جلوی آیینه میری و شروع میکنی به آواز خوندن و دس زدن و بوس کردن خودت خخخخخخخخخخخخخخخ مامانی پس کی این لباس اندازه م میشه؟ ...

...

نیکاااااااااااااااااااااااااا عزیزم 11 ماهگیت مبارک . این روزها به یک وروجک تمام عیار تبدیل شدی که صبحها قبل از من بیدار میشی و همه جا سرک میکشی : خاک گلدونو خالی میکنی. لپ تاپو کتک میزنی .خخخخخخخخخخ سطل آشغالو لیسسسسسسسسسسسسسس میزنی. از جا کفشی بالا میری و هر چی روشه سزنگون میکنی. گلدونو میندازی. خلاصه پیشی خانوم هر جا که میری یه رد پا از خودت به جا میزاری. جدیدا با واکرت هر جا که بخای میری به سوژه  مورد علاقه ت که رسیدی واکر رو پارک کرده و مشغول سوژه میشی بعد دوباره حرکتتتتتتتت به سمت سوژه بعدی بوس کردن یاد گرفتی. دیگه بی کمک راحت وایمیستی . ماماااااااااااااااااااان میگی ...

اهههههههههههههه این تاب لعنتی چرا سر راهه میخام برم گلدونو بندازم نیکا در حال انجام بازی فکری خخخخخخخخخخخخخخخخ نیکا در حال دیدن برنامه ی مورد علاقه ش   ...

هورااااااااااااااااااااااااااا نیکا جونم توی این هفته دو تا دندون درآوردی مبارکت  باشه عزیزم.     ...